نمیشناسمت تو را
غریبه ای و آشنا
تو از کجا رسیده ای
بیا به پیشتر ، بیا
به من بگو تو کیستی
بگو سخن ز دورها
مرا از این خیال و ظن
دگر رها بکن رها
مرا چگونه یافتی
تو از کجای نا کجا
چرا نگاه عاشقت
رها نمیکند مرا
دلم پرنده میشود
صدا که میزنی مرا
چه آشنا و دلنشین
کجا شنیدم این صدا
و حال بعد اندکی
که خوب فکر میکنم
شناختم که کیستی
تویی رفیق بی وفا
خط خطی های خیال...برچسب : نویسنده : س khatkhati بازدید : 394